سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبکبالان
قالب وبلاگ

 

بسم رب     الشهدا    ...

  

بسم رب الشهدا

حسی در دلم موج می‌زند که تنها با نام شما آرام می‌گیرد

نمیدانم چگونه باید قلم بچرخانم به نام پاکتان...

منی که سرشار از حس تهی با شما بودنم

روزگاری زبانم بسیار می‌چرخید برای یادآوری تان...اما گرگ زمانه گویی دریده احساس نابم را

یا نه... طوق گناه دورم ساخته از قامت کبریایی و لباس خاکی‌تان...

شهدا...

 

شهید و شهادت را کلمات گویی نمی‌فهمند اما جوهره قلمم می‌لغزد از نوشتن برایتان

حس غریبی است ...اما زیبا

دلتنگم اما با نوشتن برایت؛ با نگاشتن غربتت و خاکریزها و سنگرهایی که به یادگار مانده از حرمت قدمهات نفس می‌کشم و این یعنی بودن...

بودنم را مدیون نفسهای دیروز توام...

شهید ....میدانم که می بینی غربت خاکی ام را و میدانم که میدانی غربت خاکی من با لباس خاکی دیروز تو قابل قیاس نیست....

شرمنده ام...

 

اما امروز و این غروب جمعه آمده ام با تو پیمانی دوباره ببندم تا نفسهایت همگام و همراه من باشد برای برداشتن کوله باری که تو دیروز برداشتی و امروزش بر دوش من است...

کوله باری که از رشادتهای تو سرشار است و از حماقت‌ها و گناهان من حقیر ، بر زمین مانده...

اما امروز بیعت می کنم با تو... و حتم دارم یاری‌ام میکنی تا بندهای پوتین امید را برپای بندم و لباس خاکی انسانیت را بر تن کنم و نامت را از سیمای حضورت به خاکیان بشناسانم...

بسم الله...

بیعتم را با تو می‌آغازم و خرسندم که این بیعت عطری فاطمی دارد و غروبی مهدوی..

فاطمیه را فتح‌البابی میدانم برای صعود به سنگر عشق و گذر از خاکریز گناه...

و میدانم شما نیز عشق فاطمی را بر دل داشتید و ذکر مهدوی بر لب..

پس همتم را یاور باشید با ذکر مادرتان فاطمه(س) و فرزندش مهدی(عج)

یا علی...

       

 

یاران چه غریبانه  رفتند از این خانه.......


[ جمعه 92/1/16 ] [ 11:54 صبح ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب