سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبکبالان
قالب وبلاگ

جایگاه عملیات بیت المقدس .....


 

جایگاه عملیات بیت المقدس دراستراتژى جنگ

نخلستان هاى خرمشهر در سکوتى خوشایند تجربه حیات را مبادله مى کردند، نسیمى از سمت اروند هر صبحگاه زلف نخل ها را شانه مى زد و کارون با همه غرورش سر در آغوش خرمشهر فرو مى برد.

دشت هر چند بر اثر هرم گرما، پیشانى چروک کرده بود اما خنده از لبانش مى بارید و بر مرزدارانى که هر صبح به دیدارش مى آمدند فخر مى فروخت.
خرمشهر سیراب از شهد نخلستان ها با نواى هر اذان به نماز مى ایستاد وگلدسته هایش تا خدا اوج داشت. در خیابان هایش سیل زندگى جارى بود و... ناگهان نعره گلوله هاى متجاوز، سکوت نخلستان ها را بر هم زد، قامت گلدسته هاى شهر را شکست، خیابان ها رنگ خون گرفت و پوتین متجاوز بر نقشه شهر ، لکه اى بزرگ انداخت. پیران قد خمیده که در داغ فرزندان، خمیده تر شده بودند مجبور به ترک خانه و کاشانه شدند.
و خرمشهر، خونین شهر شد.
اما طنین نعره مستانه حرامیان در خانه هاى خرمشهر، دیرى نپایید و بغض هاى فروخفته در اراده اى مصمم گرد آمد و مسافران گمنام از هر سو، عزم شهر آسمانى کردند و در یک همایش غیرت، فصل درخشانى بر تاریخ این مرز و بوم افزودند و به قهرمانان قادسیه، درس بزرگى دادند.
....این گونه بود که خونین شهر، بار دگر خرمشهر شد و مغرور و سربلند از غیرت جوانان میهن، سر به آسمان مى ساید و شهره محافل عزت و غیرت و شرف است. هرچند داغ لاله هاى پرپرش بر دل ها سنگینى مى کند.

یکى از بزرگترین حوادث تاریخ معاصر کشور و یکى از عظیم ترین رخدادهاى تاریخ انقلاب اسلامى، دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران است که این حادثه نماد و متبلور صف آرایى سازمان یافته و تهاجمى قدرت هاى بزرگ استکبارى دوران جنگ سرد و قدرت هاى منطقه اى آن دوران علیه انقلاب اسلامى است. جنگ تحمیلى استثنایى ترین جنگ در عصر جهان دو قطبى بود، زیرا در آن دوران همه جنگ هاى منطقه اى به صورت نیابتى انجام مى گرفتند. به این معنى که جنگ هاى منطقه اى، مقیاس کوچکى از رویارویى دو ابرقدرت بود که به صورت کنترل شده در یک منطقه صورت مى گرفت و در چارچوب برخورد و تضاد منافع و استراتژى دو ابرقدرت انجام مى شد. در واقع جنگ هاى منطقه اى دوران پس از جنگ جهانى دوم تا فروپاشى اتحاد شوروى، تماماً جلوه اى از رویارویى دو قدرت بزرگ آمریکا و شوروى بود که از سوى کشورهاى اقمارى آنان انجام مى شد، مثل جنگ هاى دو کره، جنگ ویتنام، جنگ هاى هند و پاکستان و... اما جنگ تحمیلى تنها جنگى بود که در آن دو ابرقدرت در یک جبهه واحد و در یک طرف مخاصمه به صورت همگرا عمل مى کردند. بنابراین دفاع مقدس، یکى از سخت ترین آزمون هاى ملت ایران است که میانگین مقاومت ملت ایران را در یک جنگ بزرگ که ظاهر آن منطقه اى ولى واقعیت آن بین المللى است، نشان مى دهد.
یکى از فرازهاى زیبا و دلنشین و نقاط عطف مهم و بلکه مهم ترین نقطه عطف استراتژى جمهورى اسلامى در دفاع مقدس فتح خرمشهر یا عملیات بیت المقدس است. عملیات بیت المقدس در واقع آخرین حلقه از استراتژى آزادسازى سرزمین هاى اشغالى کشور بود که به تأمین تمامیت ارضى کشور انجامید و علاوه بر آن مهم ترین منطقه استراتژیک جنگ را از اشغال دشمن آزاد ساخت و جمهورى اسلامى ایران را در موضعى کاملاً برتر قرار داد.
اهمیت، ارزش و دستاوردهاى استراتژیک این عملیات به این صورت است:
?- منطقه عملیات، منطقه اى بود که دشمن به خاطر آن تهاجم خود را به جمهورى اسلامى آغاز کرده بود و در واقع کلید فتح استراتژیک عراق در جنگ و مرکز ثقل و محور ادعاهاى رژیم عراق محسوب مى شد.
?- وسعت این عملیات در مقایسه با تمام عملیات دفاع مقدس بزرگتر بوده و بیشترین مساحت سرزمین هاى اشغالى در این عملیات آزاد شد.
?- بیشترین تعداد اسراى جنگى دشمن در این منطقه به اسارت جمهورى اسلامى ایران درآمد.
?- از نظر تاکتیکى عملیات بزرگ عبور از رودخانه توأم با غافلگیرى در آن انجام شد.
?- با انجام عملیات بیت المقدس دومین شهر عراق یعنى بصره در تیررس توپخانه جمهورى اسلامى قرار گرفت و استراتژیک ترین منطقه عراق یعنى استان بصره در معرض مخاطره جدى قرار گرفت.
?- فاصله کم نخستین مرحله از این عملیات با عملیات بزرگ قبل از آن یعنى فتح المبین نشان داد که جمهورى اسلامى به نرخ رشد بالایى در قدرت نظامى آفندى رسیده و این آهنگ بالا و دور تک سریع در چنین مقیاسى علامت سؤال بزرگى را در مقابل بقاى رژیم عراق قرار داد.
?- این عملیات یکى از نقاط اوج هماهنگى و وحدت و تلاش میان ارتش جمهورى اسلامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود و در آن نیروهاى بسیج مردمى نقش محورى و کلیدى را ایفا کردند.
در پایان جا دارد که از رشادت ها و فداکارى ها و خلاقیت هاى سپهبد شهید صیاد شیرازى که فرماندهى نیروهاى ارتش جمهورى اسلامى ایران را در این عملیات به عهده داشت تجلیل شود.
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟!
در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر معمولاً یک سؤال مطرح است که چرا جنگ پس از فتح خرمشهر باز هم ادامه یافت؟ یک سنت تاریخى وجود دارد که همواره پس از خاتمه یک حادثه به دلیل روشن بدون نتایج و عواقب آن سؤال هایى مطرح مى شود که پاسخ به آنها در زمان وقوع حادثه مشکل است، اما پس از خاتمه آن سؤال هاى آسان به ذهن رسوخ مى کنند. در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نیز همین گونه است. در این زمینه باید اشاره کرد که:
پس از خاتمه عملیات بیت المقدس، جمهورى اسلامى ایران در برترى چشمگیرى از قدرت رزمى نسبت به عراق بود. آهنگ دور عملیات، فاصله زمانى کوتاه میان آنها، مقیاس وسیع عملیات و موفقیت هاى حاصله از آنها نشان دهنده دورنماى روشن و درخشانى بود که در آن پیش بینى مى شد ادامه جنگ به کسب پیروزى هاى بزرگترى خواهد انجامید. بنابراین منطق سیاسى و دانش نظامى حکم نمى کرد در شرایطى که امکان کسب امتیازات مؤثرتر و پیروزى هاى وسیع ترى در ادامه جنگ وجود دارد به حداقل امتیازات و نتایج به دست آمده اکتفا کرده، همان گونه که عاقلانه نبود در شرایطى که امکان حفظ امتیازات و ارزش هاى به دست آمده وجود داشت با اصرار در ادامه جنگ به از دست دادن آنها راضى شد.
تصمیم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در دومین سال جنگ و پذیرش قطعنامه
??? در سال پایان جنگ منطبق با منطق فوق است.
عملیات زنجیره اى ثامن الائمه تا بیت المقدس گرچه پیروزى هایى بزرگ و امتیازات ارزشمندى بودند اما در مقایسه با پیش بینى موفقیت هاى آتى منطقه پایان جنگ به شمار نمى رفتند، زیرا در خاتمه عملیات بیت المقدس هنوز رژیم عراق و نظام بین المللى فشار جدى و تهدید مؤثرى را از سوى ایران احساس نمى کرد و به همین دلیل بود که تا آن هنگام هنوز هیچ قطعنامه اى که متضمن حداقل شرایط ایران براى پایان جنگ باشد به تصویب نرسیده بود.
تأثیر آزادسازى سرزمین هاى اشغالى، برداشتن فشار روحى و فیزیکى جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از جمهورى اسلامى بود و اعمال فشار جدى و مؤثر و تحمیل تهدید عمده بر رژیم عراق، فشارها و تنش هاى سیاسى، نظامى و روحى هنگامى به دشمن تحمیل مى شد که جنگ به خاک عراق کشیده مى شد.
توقف ایران در جنگ پس از فتح خرمشهر مخاطرات بالقوه وسیعى را براى ایران به همراه داشت، زیرا با توجه به شخصیت نامطمئن صدام حسین و عدم اعتماد و اطمینان به مواضع سیاسى رژیم بعث و وجود ناپایدارى در تصمیم هاى این رژیم، هیچ چشم انداز روشن و مطمئنى از صلح و مذاکرات مربوط به آن به چشم نمى خورد.
ارتش عراق پس از ضربات متوالى که در عملیات آفندى جمهورى اسلامى ایران دریافت کرده بود، به یک فرصت زمانى نسبتاً طولانى نیاز داشت تا به تجدید و توسعه سازمان رزم خود بپردازد و با استفاده از تجربیات به دست آمده، ساختارهاى نظامى آسیب دیده خود را جبران کند و این کار جز از طریق توقف دور عملیات آفندى جمهورى اسلامى با بهره گیرى از فریب صلح و مذاکره امکانپذیر نبود. بنابراین عاقلانه نبود در شرایطى که هیچ تضمین سیاسى و عملى بین المللى براى پذیرش شرایط جمهورى اسلامى ایران و دستیابى به صلح پایدار وجود نداشت مجدداً یک فرصت ایده آل و مناسبى را در اختیار دشمن قرار داد تا به اصلاح ساختار، دکترین و استراتژى خود بپردازد و مجدداً به تعادل اولیه بازگردد. تضمینى هم وجود نداشت که پس از طولانى شدن فعل و انفعالات دیپلماتیک در جنگ و بى نتیجه ماندن مذاکرات، مجدداً ارتش سازمان یافته عراق حمله دیگرى را علیه ایران انجام ندهد.
در جنگ استراتژى هایى که به پیروزى منجر مى شوند، معمولاً خاتمه مى یابند، اما استراتژى هایى که به وسیله یک دشمن سرسخت ناکام مى مانند و یا به شکست کشیده مى شوند، همواره تولید استراتژى هاى جدیدى مى کنند. به عبارت دیگر استراتژى در جنگ ایستا نیست مگر این که هدف نهایى جنگ براى یک طرف حاصل شود. عراق در جنگ به هدف خود نرسیده و استراتژى این کشور دچار شکست و ناکامى عمده شده بود بنابراین با وجود رهبرى توسعه طلب رژیم عراق که در آرزوى به دست گرفتن رهبرى جهان عرب بود، امکان توقف در آن نقطه بعید به نظر مى رسید.

از جنبه روانى، در آن هنگام افکار عمومى و روحیه ملى ملت ایران و نیروهاى مسلح آن پذیراى صلح نبود. توقف جنگ در آن زمان یک سؤال و ابهام اساسى را پیش روى ملت ایران قرار مى داد و آن این که چرا با وجود امکان پیروزى و تعقیب و تنبیه متجاوز و ضرورت انتقام از رژیم بعث، جنگ متوقف شده و هم جنگ و هم صلح با ابتکار صدام حسین همراه است.
از سوى دیگر جنگ یک میراث فرهنگى و تاریخى ملت است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان یک معیار و شاخص براى نسل هاى آینده تلقى مى گردد. جنگ صحنه ظهور و ارزیابى میزان مقاومت یک ملت است و درک دولت ها و قدرت هاى خارجى از برخورد یک ملت با پدیده جنگ به صورت یک عبرت تاریخى در نحوه برخورد آنها با آن ملت تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین اعتبار یک ملت و کشور در گرو جنگ است، همان گونه که امام(ره) فرمودند: «عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است». ملت و رهبران کشور ایران باید به جهان امروز نشان مى دادند که تجاوز به سرزمین ایران پاسخى به مراتب سنگین تر از ضربه اى که این ملت دریافت مى کند، به دنبال خواهد داشت و این یک پاسخ تاریخى بود، یعنى پاسخى که نسل هاى آینده کشور نیز به آن به عنوان یک میراث فرهنگى و اعتقادى و یک یادگار بزرگ ملى نگاه خواهند کرد.
کشورى که دشمنان بالقوه زیادى دارد باید در یک جنگ آنچنان عمل کند که به صورت ضمنى بازدارندگى را در قالب عبرت دیگران به دنبال داشته باشد. پس از فتح خرمشهر جنگ باید براساس این دیدگاه به عنوان عبرت تاریخ ادامه مى یافت تا ابعاد و دامنه مقاومت کشور و اصرار رهبران و عزم ملى براى تأمین امنیت و استقلال کشور اثبات شود. جنگ حتى اگر به پیروزى هاى بزرگ نظامى منجر نمى شد، از آن جهت که نشان دهنده تمایل و اراده ملت براى ادامه بقا و حیات سیاسى مستقل بود، داراى ارزش عقلانى و برخوردار از ویژگى منطقى است.
نقش قدرت هاى جهانى و منطقه اى در جنگ
در ادامه جنگ، عراق از یک دنباله جهانى و منطقه اى برخوردار شد. بویژه هنگامى که جنگ به سرزمین عراق کشیده شد. حمایت قدرت هاى استکبار جهانى بویژه ایالات متحده آمریکا، اتحاد شوروى، اروپا و کشورهاى منطقه از عراق آشکارتر و شدیدتر شد.
آمریکا که تا آن زمان رابطه دیپلماتیک و سیاسى با عراق نداشت بلافاصله روابط سیاسى خود را با عراق در عالى ترین سطح برقرار کرد (در سال
????) و با اجراى عملیاتى با عنوان استانچ در سال ?? به تحریم تسلیحاتى ایران پرداخت، اطلاعات ماهواره اى از مواضع و گسترش نظامى ج.ا.ا را در اختیار عراق قرار داد، اعتبارات میلیون دلارى از بانک صادرات و واردات در اختیار عراق قرار داد و عراق به بزرگترین خریدار غله و مواد غذایى آمریکا تبدیل شد. آمریکا به حمایت هاى سیاسى وسیعى در سطح بین المللى از عراق براى انزواى ایران پرداخت. در سال هاى پایانى جنگ در عملیات مقابله به مثل دریایى به صورت مستقیم در خلیج فارس حضور جدى یافت و با اسکورت کشتى هاى نفتکش کشورهاى حامى عراق در منطقه، نبردهاى دریایى عمده اى میان ج.ا.ا و آمریکا روى داد. آمریکا همچنین کشورهاى اروپایى و غربى را به حمایت تسلیحاتى و مالى از عراق تشویق کرد. آمریکا به کمک برخى کشورهاى غربى زرادخانه هاى شیمیایى عراق و حتى توان هسته اى این کشور را تقویت کرد.
کشورهاى اروپایى بویژه فرانسه به تقویت ماشین نظامى عراق پرداختند و قدرت هوایى این کشور را در سطح وسیعى تقویت کردند.
اتحاد شوروى که متحد استراتژیک عراق از سال
???? محسوب مى شد، به تقویت قدرت هوایى، زرهى، توپخانه و بویژه قدرت موشکى عراق پرداخت و با کمک هاى مستشارى و سیاسى به عنوان عمق استراتژیک عراق در جنگ عمل کرد. کشورهاى عرب منطقه با حمایت هاى وسیع مالى، اقتصاد جنگى عراق را اداره و تقویت کردند، به گونه اى که بدهى هاى عراق در جنگ به این کشورها از مرز ?? میلیارد دلار گذشت. اما با وجود این صف آرایى بین المللى، ج.ا.ا با رهبرى هاى الهى و مقتدرانه حضرت امام خمینى(ره) و با وحدت و انسجام و اقتدار ملى توانست جنگ جهان علیه یک ملت را در عالى ترین و باشکوه ترین حماسه هاى تاریخى هدایت کند و سرانجام پیروز و مطمئن از چنین جنگى خارج شود.
عوامل پیروزى ج.ا.ا در دفاع مقدس عبارتند از:
?- رهبرى حکیمانه، الهى و مقتدرانه حضرت امام خمینى(ره) و شناخت عمیق ایشان نسبت به مفهوم قدرت و درک دقیق از روابط بین الملل؛ حضرت امام(ره) در جنگ بر همه جهان مدیریت کرد و همواره ابتکار عمل سیاسى را در اختیار خود داشت و این درایت و فرزانگى و حکمت در همه تصمیم هاى استراتژیک و حیاتى وى در جنگ حاکم بود.
?- مردمى شدن جنگ که در آن قدرت نظامى از سطح نیروهاى مسلح به یک سطح کاملاً ملى توسعه یافت. در واقع سطح قاعده هرم قدرت نظامى ما در جنگ به جاى نیروهاى مسلح به کل جامعه تبدیل شد و به این ترتیب تعادل سیستم ملى به عالى ترین سطح خود رسید.

عراق پس از عملیات بیت المقدس نه تنها به هدف خود نرسیده بود، بلکه دچار یک شکست عمده شده بود. بنابراین رژیم حاکم بر عراق با وجود رهبرى، چالش طلب، ریسک پذیر، نامطمئن و داراى خصلت روانى هموپولتیکوس که یک نیاز و حیثیت و اعتبار مشخصى را با مصلحت عمومى پیوند مى زند و آن را به عنوان یک خواست ملى منعکس مى کند، هر آن احتمال حمله مجدد و سازمان یافته دیگرى را با ترمیم نقاط ضعف خود متصور مى کرد. کما این که پس از جنگ وقتى در تأمین اهداف استراتژیک خود از طریق تهاجم به ایران ناکام ماند، در اتخاذ یک استراتژى دیگرى، حمله به کویت را برگزید.
تأثیر آزادسازى سرزمین هاى اشغالى در چند عملیات از ثامن الائمه(ع) تا بیت المقدس، برداشتن فشار روحى ـ روانى و فیزیک جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از تمامیت ارضى، استقلال و امنیت ملى جمهورى اسلامى بود، نه اعمال فشارى جدى و تعیین کننده و تحمیل یک تهدید عمده بر حاکمیت رژیم عراق. فشارها و تنش ها و تهدیدهاى سیاسى، نظامى و روانى هنگامى به دشمن تحمیل شد که جنگ به خاک عراق کشیده شد.

از نقطه نظر مسائل روحى و روانى، در آن هنگام افکار عمومى ملت ایران و نیروهاى مسلح پذیراى صلح و خاتمه جنگ نبود، توقف جنگ در آن زمان یک سؤال، ابهام و اعتراض اساسى و عمومى ملى را به دنبال داشت، با این محتوا که چرا با وجود این که امکان پیروزى هاى بزرگتر و تعقیب و تنبیه متجاوز و انتقام گیرى از رژیم بعث وجود دارد، جنگ متوقف شده است و به این ترتیب هم جنگ و هم صلح به ابتکار صدام حسین در جریان است. افکار عمومى این سؤال را بدون پاسخ مى یافت که اگر دزدى جنایتکار به منزل شما حمله ور شد و پس از قتل و غارت اموال و ریختن آبروى شما به زور از خانه فرار کرد شما فقط او را تا در خانه تعقیب مى کنید، با وجود این که قادر هستید او را مجازات کنید و ضربات انتقامى بزرگترى به او وارد کنید.
چه کسى در تاریخ قادر بود به این سؤال در مقیاس ملى پاسخ دهد؟ ارزیابى جهان از رفتار ملت ایران در جنگ چه بود؟ ملت ما در آن صورت، به عنوان ملتى شناخته مى شد که اگر سرزمین اش اشغال شود، نوامیس او مورد هتک حرمت قرار گیرد، سرمایه ها و منابع ملى اش منهدم شود و استقلالش در معرض تهدید قرار گیرد فقط تا مرزها با دشمن مى جنگند. این ارزیابى جهان از ظرفیت و قابلیت مقاومت مردم ایران بود.
جنگ یک میراث فرهنگى، تاریخى و ملى است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان الگو و شاخصى براى نسل هاى آینده کشور و جهانیان تلقى مى شود. جنگ صحنه ظهور و تجلى میزان مقاومت و شکوه یک ملت است.
* فرمانده نیروى هوایى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
ستاد خبرى بزرگداشت سوم خرداد

حسین سلامى
روزنامه ایرن 860303





[ چهارشنبه 88/3/6 ] [ 10:24 صبح ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]

خرمشهر را خدا آزاد کرد


 

خرمشهر را خدا آزاد کرد

 

بعد ازاینکه مجلس شوراى اسلامى به عدم کفایت سیاسى بنى‌صدر رئیس جمهور راى داد امام امت بلافاصله طى نامه‌اى به ستاد مشترک نیروهاى مسلح بنى‌صدر را از فرماندهى کل نیروهاى مسلح برکنار نمودند.

به این ترتیب درآن شرایط حساس اضطراراً امام راحل(ره) مستقیم فرماندهى جنگ را برعهده گرفتند که این کار آثار و برکات فراوانى در پى داشت به طورى که شور وشوق زایدالوصفى در جبهه‌هاى نبرد ایجاد کرد و موجب سرازیر شدن جوانان با روحیه شهادت طلبى به مناطق عملیاتى گردید وانسجام فرماندهى جنگ رادر پى داشت و مهمتر از همه سپاه پاسداران ابتکار عمل در جبهه‌ها را در دست گرفت که پایه‌اى براى عملیات‌هاى بزرگ گردید تا جایى که مسئله از دید ناظران بین‌المللى هم مخفى نماند به طورى که نیویورک تایمز طى مقاله‌اى حیرت خود را در این باره چنین اظهار داشت:
“یک نیروى عجیب و غریب نظامى از سربازان حرفه‌اى ،‌روحانیون ، ‌شبه نظامیان محلى و بچه‌هاى مدرسه‌اى نوجوان سیزده ساله،‌که همگى با یک التهاب اسلامى شدید به یکدیگر متصل شدند و بن بست طولانى جنگ خلیج فارس را با تارو مار کردن نیروهاى سنگر گرفته عراقى شکستند .”(1)
پس از این بود که سلسله عملیات موفق بزرگ به ترتیب با نام فرماندهى کل قوا خمینى روح خدا وعملیات ثامن‌الائمه ،‌ عملیات طریق القدس، عملیات فتح‌المبین و در نهایت عملیات بزرگ بیت‌المقدس در وسعتى بالغ بر 6000 کیلومتر مربع در تاریخ1361/2/10 انجام گردید به طورى که رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس با قدرت فوق‌العاده خود و در مقابل چشمان حیرت زده مجامع بین‌المللى در مدت25 روز و در سه مرحله شهر خرمشهر ، شهر هویزه، پادگان حمید و مناطق وسیعى از خاک میهن اسلامى را به وسعت 6000 کیلومتر آزاد کردند.
خبر آزادسازى خرمشهر نه تنها شادى و سرور را در میان اقشار مختلف میهن اسلامى برانگیخت بلکه بازتاب خارجى آن حاکى از شگفتى و غیر قابل تصور بودن پیروزى بزرگ براى افکار جهانى بود.
چنانکه نشریه اشتوتگارت آلمانى دراین باره مى‌نویسد: بازپس‌گیرى شهر بندرى خرمشهر توسط نیروهاى انقلابى (امام) آیت‌‌الله خمینى نتیجه جنگ را بعد از بیست ماه به نفع خود تغییر دادند نتیجه‌اى که هیچ‌کس تصور آن را نمى‌کرد.” از این به بعد بود که مجامع جهانى استکبار در جهت حمایت از عراق به تکاپو افتادند و سازمان ملل که تا آن موقع تنها یک قطعنامه 479 رادر مورخه 6 مهرماه 1359 صادر کرده بود واز طرفین بدون ذکر متجاوز و همچنین بدون عقب‌نشینى به مرزهاى بین‌المللى خواسته بودکه از هرگونه کار برد زور خوددارى نمایند به این معنا که ایران در حالى که کیلومترها از سرزمینش در اشغال عراق است آتش‌بس را قبول کند بدون اینکه ازعراق خواسته باشد که به مرزهاى بین‌المللى بازگردد.
در شرایط جدید که استکبار موجودیت رژیم صدام را در خطر مى‌دید متوسل به سازمان ملل گردید و سازمان ملل بلافاصله قطعنامه‌اى در مورخه 61/4/21 یعنى بعد از 22 ماه سکوت صادر کرد. در قطعنامه 512 برخلاف قطعنامه 479 براى نخستین بار از برقرارى آتش‌بس با شرط عقب‌نشینى نیروها به مرزهاى بین‌المللى واحترام به حاکمیت ،استقلال،‌تمامیت ارضى و عدم مداخله درامور داخلى کشورها ذکرشده بود و این در حالى بود که هیچ کدام از این شروط براى آتش‌بس در قطعنامه اول وجود نداشت. خبر آزادسازى خرمشهر موجى از شادى وسرور در سراسر کشور وافکار عمومى‌کشورهاى آزادیخواه جهان در پى داشت و امام امت با درک دقیق از وضعیت مناطق عملیاتى فرمودند : خرمشهر را خدا آ‌زاد کرد بله خرمشهر را خدا آزاد کرد ولى رمز اینکه خداوند این هدیه را به ملت شهید پرور ایران داد چه بود؟ دقیقا مى‌توان گفت وحدتى که بعد از خلع بنى‌صدر بین مردم و مسئولین پدید آمده بود وهمه یکپارچه سرشار از ایمان و خلوص گوش به فرمان مقتداى خود امام راحل (ره) به میدان آمدند و مصداق یدالله مع‌الجماعه را آفریدند و در نتیجه مشیت خداوندى هم به پاس این خلوص و وحدت و یکپارچگى به پیروزى ایران در عملیات جنگ و غلبه حق بر باطل تعلق گرفت وامروز هم رمز غلبه بر مشکلات و چالش‌هایى نظیر مافیاهاى فساد وساماندهى فرهنگ و اقتصاد کشور در گرو وحدت وهمدلى همه مسئولان در راستاى رهنمودهاى مقام معظم رهبرى مى‌باشد امروز به جاى دعواهایى بر سر موضوعات پیش پا افتاده دولت، مجلس و قوه قضائیه همدل و یکپارچه خالصانه لوجه الله همچون حال و هواى سوم خرداد 61 خط مشى و نقشه راه کشور را در جهات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادى و نظامى تبیین و به اجرا درآورند.
پى‌‌نوشت:
-1 نشریه اشتوتگارت، 1982/5/26





بازخوانی عملیات بیت المقدس


 

بازخوانی عملیات بیت المقدس

شکست در آخرین نبرد
در حین عملیات بیت المقدس و در شرایطی که درگیری میان نیروهای ایرانی و مزدوران بعثی به اوج خود می رسد، فرماندهان عراق، مستقر در خرمشهر، ضمن تقویت نیروهای خود در منطقه، به کلیه نیروها تاکید می کنند که "...این آخرین نبرد است و باید در این عملیات مقاومت کنند تا جنگ پایان پذیرد..."

پس از عزل بنی صدر از جانشینی فرماندهی کل قوا به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در 20 خرداد1360 و سرکوب سازمان مجاهدین خلق، سپاه و بسیج در کانون تصمیم گیری و اقدام حضور یافته و با بهره مندی از توان ارتش ، دور جدیدی از عملیات های نظامی را طراحی کردند و با ایجاد قرارگاه، سلسله عملیات های مشترک سپاه و ارتش با هدف آزاد سازی مناطق اشغالی آغاز شد.


بدین ترتیب عملیات «ثامن الائمه (ع)» در 5 مهر 1360 در محور آبادان و با هدف شکستن محاصره این شهر، با موفقیت کامل انجام شد. پس از این عملیات نیروهای خودی بدون از دست دادن زمان و با جمع کردن نیرو و تجهیزات، عملیات دوم را با نام «طریق القدس» در محور بستان و در 8 آذر 1360 انجام دادند. پیروزی در آزادسازی شهر« بستان» فرماندهان ارتش و سپاه را بر آن داشت که به اجرای عملیات ادامه دهند و از شوک وارد شده به دشمن به گونه ای شایسته بهره برداری کنند. از این رو ، طی 3 ماه ، سپاه تلاش زیادی برای افزایش تیپ ها و لشکرهای خود به کار بست تا نبرد بعدی بزرگتر از عملیات گذشته طراحی و اجرا شود. فرماندهان مصمم شدند در اسفند ماه 1360 عملیات دیگری را آغاز کنند؛ اما پیش دستی عراق و حمله به «چزابه» موجب به تعویق افتادن زمان عملیات شد.

دشمن بعثی از وحشت تکرار عملیات آبادان و بستان دست نیاز به سوی متحدان خود و استکبار جهانی دراز کرد و پس از اطلاع از تمرکز قوای ایران در غرب دزفول و شوش توسط ماهواره های آمریکا تلاش کرد جبهه فعال جدیدی را مقابل قوای ایران گشوده و علاوه بر بازپس گیری بستان از وقوع عملیات فتح المبین جلوگیری نماید.

صدام سرانجام در مورخه 17 بهمن 1360 در منطقه تنگه چزابه حمله سنگینی را با حمایت شدید نیروی هوایی و آتش سنگین توپخانه آغاز کرد، اما علیرغم پیشروی اولیه نیروهای بعثی، دشمن با مقاومت جانانه نیروی زمینی سپاه و بسیج مواجه گردید و حملات پی در پی هوایی و توپخانه صدام بعثی پس از اندکی موفقیت با جانفشانی حماسه آفرینان تنگه چزابه برای چندین بار عقیم ماند.

به دنبال این موفقیت ها عملیات «مولای متقیان» در اول اسفند1360 با رمز «یا علی(ع) ادرکنی» و با هدف انهدام نیروهای دشمن و خنثی کردن تحرکات عراق ( برای جلوگیری از عملیات فتح المبین ) و همچنین حفظ بستان آغاز شد و پس از 14 روز نبرد سخت و کم نظیر در حالی که تنگه چزابه مملو از اجساد دشمن شده بود، شکست تلخی به عراق تحمیل و نیروهای دشمن بر اثر این شکست مجبور به عقب نشینی شدند. در این عملیات، 10 تیپ از نیروهای ارتش متجاوز عراق به استعداد 30 گردان به طور کامل منهدم و 4500 تن کشته و زخمی شدند و 100 نفر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.

سرانجام با تلاش نیروهای مخلص ارتش و سپاه، عملیات «فتح المبین» در بامداد دوم فروردین 1361در جبهه جنوب (منطقه غرب شوش و دزفول و غرب رود کرخه) با رمز «یا زهرا(س)» آغاز شد و رزمندگان اسلام با در هم کوبیدن ماشین جنگی صدام درعملیاتی10 روزه،2500 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی را که شامل دشت عباس، دهلران، رقابیه، عین خوش و دهها روستای مرزی و همچنین سایت های موشکی و رادار 4و5 بود، آزاد کرده و علاوه بر انهدام26 هواپیما و بالگرد و661 تانک و نفربر و خودرو، 820 تانک و نفربر و خودرو به غیمت گرفته شد و 40 هزار بعثی را اسیر، کشته و زخمی نمودند. شوق و شور ناشی از این فتح بزرگ نظامی تمام کشور را فرا گرفت و امام خمینی (ره) این حماسه بزرگ را « فتح الفتوح» نامیدند.

پس از عملیات فتح المبین، یک گام دیگر تا آزاد سازی کامل مناطق استراتژیک ایران باقی مانده بود و آن ، آزادی خرمشهر به عنوان نماد توازن سیاسی - نظامی بود. بدین ترتیب عملیات «بیت المقدس» در منطقه غرب رود کارون و جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر با رمز «یا علی بن ابیطالب» در 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. اما حساسیت و اهمیت هدف های ایران و عراق در این منطقه موجب شد که عملیات به مدت 25 روز به دراز کشد و درنهایت رزمندگان اسلام، درحالی که در شرایط بسیار دشوار آب و هوایی می جنگیدند، در اوج اقتدار، خرمشهر را آزاد کردند.

در واقع بیش از 20 ماه از آغاز تجاوز عراق به خاک ایران نمی گذشت که «عملیات بیت المقدس» با مشارکت ارتش و سپاه و هدایت قرارگاه مرکزی کربلا به فرماندهی شهید سپهبد صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش) و محسن رضایی(فرمانده وقت کل سپاه) و همراهی چهار قرارگاه فتح، نصر، قدس و فجر در منطقه ای به گستردگی5700 کیلومتر مربع با موفقیت انجام گرفت.


در عملیات آزاد سازی خرمشهر که در 4 مرحله اجرا شد، نیروهای مسلح ایران که شامل، 135گردان متشکل از 45 گردان ارتش، 90گردان از سپاه و بسیج به علاوه نیروهای ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی، شهربانی و جهاد سازندگی بودند، در برابر 7 لشکر دشمن بعلاوه نیمی از ادوات، توپخانه، امکانات مهندسی و زرهی ارتش عراق قرار گرفتند، ضمن اینکه ارتش عراق با کمک عوارض طبیعی موجود در منطقه (رودخانه کارون، اروند، کرخه، هورالهویزه) به دفاع از موقعیت خود در این عملیات پرداخت.

صدام حسین، رئیس جمهور معدوم رژیم بعث عراق و حامیان وی که بازپس گیری خرمشهر توسط ایران را غیر ممکن می دانستند و اعلام کرده بودند"...در صورتی که ایرانی ها آن را پس بگیرند، عراقى ها کلید بصره را به ایران خواهند داد." در آغاز عملیات خطاب به نیروهای تحت فرمانش، دفاع از خرمشهر را همانند دفاع از بغداد و بصره خوانده و گفت:"... خرمشهر تکیه گاه بصره به شمار می رود بنابراین، باید پیروزی در نبرد آینده را با هر قیمتی به دست آورد و نیروهای ایرانی را منهدم نمود."

در این عملیات، عراق برای حفظ خرمشهر هر چه در توان داشت به کارگرفت، چندان که غرب جاده اهواز- خرمشهر را در ابعاد یک کیلومتر از موانعی نظیر خورو، تیر آهن و حتی دکل های برق را به طور عمود پر کرد و با مین گذاری در این منطقه امکان هلی برد نیروها را غیر ممکن نمود، اما سرانجام با مجاهدت و ایثار رزمندگان اسلام، عراق به دلیل ناتوانی در حفظ برتری نظامی و امید به تحمیل شرایط جدید سیاسی به ایران، ناچار به عقب نشینی از خرمشهر شد.

بدین ترتیب؛ «خرمشهر» که پس از
?? روز مقاومت در برابر دشمن در تاریخ 4 آبان 59 سقوط کرده بود، پس از 575 روز اشغال، در کمتر از ?? ساعت آزاد و به طور کامل از وجود نیروهاى ارتش عراق پاکسازى شد. در این عملیات ضمن آزاد سازی خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و شلمچه و جاده اهواز-خرمشهر-کرخه نور و جاده سوسنگرد –هویزه، ده ها هواپیما، 2 بالگرد، 285 تانک و نفربر و 500 خودرو منهدم و 105 تانک و نفربر و 95 هزار مین و صدها خودرو و سلاح به غنیمت گرفته شد و بیش از 16 هزار نفر از مزدوران بعثی کشته و زخمی و 19 هزار نفر نیز به اسارت نیروهای رزمنده ایرانی در آمدند.

صدام طی سخنانی از این سال که با پیروزی جبهه ایران همراه بود، با تلخی یاد کرد و گفت: "سال‌ 1982م‌ (1361) برای‌ ما سال‌ خیلی‌دشواری‌ بود. در آن‌ سال‌ از محمره‌ (خرمشهر) عقب نشینی‌ کردیم‌ و از بوق‌ و کرناهای‌ ایران‌، آهنگ‌ اشغال ‌بصره‌ و اشغال‌ سرزمینهای‌ عراق‌ شنیده‌ می‌شد. علیرغم‌ همه‌ اینها، تصمیم‌ گرفتیم‌ فقط‌ از بغداد دفاع‌ کنیم‌، چون‌ با خود گفتیم‌ باید به‌ فکر آن‌ لحظه‌ بود که‌ سربازان ‌ایرانی‌ به‌ پیش‌ می‌تازند و به‌ سوی‌ بغداد می‌آیند. ازاین‌رو، گارد ریاست‌ جمهوری‌ را فقط‌ برای‌ دفاع‌ از بغداد بسیج‌ و آماده‌ کردیم‌..."

عملیات بیت المقدس از نظر توان ارتش عراق، وسعت منطقه درگیری و نیز موانع بسیار، چنان بزرگ و شگفت انگیز بود که امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: " فتح خرمشهر یک مسئله عادی نبود، اینکه 15 الی 20 هزار نفر به صف برای اسارت بیایند و تسلیم شوند مسئله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است."

رزمندگان ایران اسلامی در این عملیات که به دلیل تنوع سرزمین نیاز به گذراندن انواع آموزش های متناسب را داشتند؛ توانستند با حماسه آفرینی و ایثار خود، پس از 25 روز نبرد سنگین قهرمانانه بجنگند و خاطره اهتزاز دوباره پرچم جمهوری اسلامی ایران به دست سردار«شهید مهدی شرع پسند» بر فراز مناره مسجد جامع خرمشهر را در اذهان ملت ایران جاودانه کنند.


با شکل گیرى عملیات هاى آزادسازى مناطق اشغالى و سرانجام فتح خرمشهر، بار دیگر جنگ ایران و عراق در کانون توجه جهانیان قرار گرفت. روزنامه فاین نشنال تایمز، خرمشهر را به منزله کلید پیروزى جنگ دانست و نوشت :«... خرمشهر تنها سمبل واقعى پیروزى عراق و سمبل مقاومت سرسختانه نیروهاى ایران است.» در حالیکه خبرگزارى آسوشیتدپرس سقوط خرمشهر را شکستى بزرگ و توهین آمیز براى دولت صدام در جنگ ارزیابى نمود، رادیو لندن نیز به نقل از کارشناسان نظامى، پیروزى در خرمشهر را به عنوان یکى از بزرگترین پیروزى هاى ایران برشمرد.

              
 
کارشناسان نظامی و سیاسی برجسته دنیا در تحلیل هاى خود درباره آثار ناشى از شکست عراق در عملیات بیت المقدس، به موضوعاتى همچون «تحقیر ارتش عراق، از دست دادن مهم ترین و بزرگ ترین انگیزه عراقى ها» اشاره کردند که از آن پس، ضمن در تیررس بودن مناطق نفت خیز عراق، بر توانایى ایران براى پیشروى به مرز و داخل خاک عراق نیز تأکید می شد.

روزنامه لس آنجلس تایمز نیز، ایثار و شهادت طلبی در این راه را رمز پیروزی ایرانیان خواند و نوشت: «...استراتژى نظامى ایران بر عراق برترى داشت و ایرانیان حملات خود را با نیروى زیاد بر صفوف عراقى ها در خوزستان وارد آورده اند. افزون بر آن، ایرانیان داراى ایثار، از خودگذشتگى و میل به شهادت بوده و با شوقى انقلابى براى آزادى سرزمین هایشان مى جنگند؛ در مقابل، سربازان عراقى، اعتماد به نفس شان را از آغاز جنگ از دست داده اند.»

خبرگزاری مهر


[ چهارشنبه 88/3/6 ] [ 10:19 صبح ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]

فتح خرمشهر ، لحظه اوج دفاع...


 

اللّهُمَّ صَلِ عَلى مٌحَمَّد وَ آلِ مٌحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُمفتح خرمشهر (سوم خردادماه 1361) در تاریخ جنگ ایران و عراق ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر ، آنچنان شگفت آور بود که در سراسر میهن اسلامی ما ، مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر ، مردم ایران به سان خانواده ای بزرگ که فرزند از دست رفته خود را بازیافته است ، اشک های شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسه آفرین صحنه های شورانگیز این نبرد نمودند. برای پی بردن به عظمت این نبرد حماسی کافی است بدانیم که نیروهای متجاوز عراق ، پیش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر ، در اطلاعیه ای به نیروهای خود دستور داده بودند که دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره ، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب کنند. همچنین تجهیزات و امکانات دفاعی دشمن در این منطقه ، نشان می داد که عراق ، خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت ، این شهر را در تصرف نیروهای خود نگه دارد.

اللّهُمَّ صَلِ عَلى مٌحَمَّد وَ آلِ مٌحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم      
هنگامی که مرحله اول و دوم عملیات بیت المقدس به پایان رسید و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقر شدند ، رادیوی رژیم بعث می کوشید در تبلیغات کاذب خود ، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی برای ترمیم روحیه نیروهای شکست خورده و رو به هزیمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زمانی کمتر از 24 ساعت ، موجب شد که بخش قابل توجهی از نیروهای عراقی ، به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآیند. نبرد بزرگ ، سرنوشت ساز و غرورآفرین بیت المقدس که برای رهاسازی خرمشهر از سلطه نیروهای مهاجم عراقی انجام شد ، از 10 اردیبهشت ماه تا 4 خردادماه 1360 به طول انجامید. این نبرد حماسی ، علاوه بر پایان بخشیدن به 19 ماه اشغال بخشی از حساس ترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر ، ضربه سهمگین و کمرشکن به توان رزمی و جنگ طلبی های دشمن مهاجم وارد ساخت.
کوتاه سخن اینکه عملیات بیت المقدس ، به عنوان برجسته ترین عملیات پدآفندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است. اگر امروز در هر شهر و روستا از گلزار شهدا گذر کنیم و تاریخ نقش بسته بر روی سنگ ها را مرور نماییم خواهیم دید که مجموع شهیدان سوم خردادماه 1360 ، الگویی کوچک از ملت مقاوم ایران است که چون آسمانی پرستاره می درخشند. شادی های به یادماندنی خودجوش و سراسری پس از آزادسازی خرمشهر نیز برگ دیگری از این حماسه ملی بود و نشان داد که مردم سراسر ایران چه آنهایی که خرمشهر را به چشم دیده بودند و چه آنهایی که ندیده بودند چگونه از شنیدن خبر این پیروزی ، ساعت ها به پایکوبی پرداختند و هزیمت دشمن اشغالگر را از خاک میهن جشن گرفتند. سوم خرداد یک حماسه ملی است. اگر حضور ملت در صحنه جبهه های دفاع نبود ، نه حماسه آن پیروزی تحقق می یافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پیروزی. لذا به حق می توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر ، در گرو پاسداشت حضور مردمی در همه صحنه هاست.

اللّهُمَّ صَلِ عَلى مٌحَمَّد وَ آلِ مٌحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم


[ چهارشنبه 88/3/6 ] [ 10:9 صبح ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]

:: از فدک چه می‏دانیم؟ :::


 

از فدک چه می‏دانیم؟ :::::


فدک در چه منطقه‏ای واقع است؟


چگونه از آن رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) شد؟


از چه زمانی در اختیار حضرت زهرا(علیها السلام) قرار گرفت؟


از چه راهی به ملکیت وی در آمد؟


حضرت زهرا(علیها السلام) در آمد فدک را چگونه مصرف می‏کرد؟


چرا فاطمه زهرا(علیها السلام) نسبت‏به غصب فدک دادخواهی کرد؟


آیا فدک رمزی از یک انقلاب بود؟


چرا حکومت، فدک را غصب کرد؟


موضعگیری اهل‏بیت در قبال غصب فدک چه بود؟


و بالاخره; آیا خلفا فدک را به فرزندان فاطمه(علیها السلام) برگرداندند؟

فدک دهکده‏ای است که در فاصله حدود 140 کیلومتری مدینه قرار داشت. قسمتی از آن باغستانهای خرما با چشمه‏ای زاینده و بقیه زمینهای حاصلخیز بود (1) و مجموع عایداتش در سال گاه به 70 هزار دینار طلا نقل شده است.
پس از پیروزی مسلمین در منطقه خیبر، یهودیان ساکن قلعه خیبر اموال خود را وانهاده، به طرف شام کوچ کردند. یهودیان فدک که سراسیمه و هراسان شده بودند (2) ، با پیامبر اکرم(صلى الله وعلیه وآله) قرارداد بستند که نصف اراضی و باغستانهای فدک را به حضرت واگذار کنند به این شرط که حق کشت و کار و برداشت در تمام اراضی با مباشرت ایشان باشد و آنها نیمی از کل محصول یا قیمت آن را به حضرت بپردازند و هرگاه رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) صلاح دانست، آنها به کلی از منطقه کوچ کنند و پیامبر معادل املاک آنها در همه جا که بخواهد، به ایشان ملک دیگری بدهد. پس از این قرارداد آیه‏ای از سوره حشر نازل گشت که: «شما در آنچه خداوند از ایشان [یهود بنی‏نضیر] به صورت فی‏ء [غنیمت] نصیب پیامبرش کرد، نه اسبهایتان را به تاخت درآورید و نه شتران را; بلکه خداوند پیامبرانش را در مقابل هر کس که بخواهد، پیروز می‏کند; زیرا خدا بر هر کاری تواناست.» (3)


در ذیل این آیه در تفسیر مجمع‏البیان می‏خوانیم: شما مسلمین همراه رسول‏خدا(صلى الله وعلیه وآله) ... سوار بر اسب و شتر به سوی آنها نتاختید; بلکه در نزدیکی مدینه بود و پیاده به آنجا رفتید ... و خداوند به مسلمین به خاطر ترس و هراسی که در دل آنها [یهود] انداخت، پیروزی عطا کرد و اموال آنها را به طور خالصه در اختیار پیامبر قرار داد تا با آن هر چه می‏خواهد بکند.


البته طبق گفته سمهودی، تمامی فدک، ملک شخصی یهودی به نام مخیریق بود که وی شخصا به پیامبر بخشید و در جنگ احد کشته شد و برخی معتقدند که به مرگ طبیعی از دنیا رفته اما پیش از مرگ وصیت نموده که پیامبر اسلام مختار است هر گونه که خواست در فدک تصرف نماید. (4)


در هر صورت، چه مخیریق صلح کرده و فدک را به پیامبر(صلى الله وعلیه وآله) بخشیده باشد و چه خمس غنائم خیبر باشد و چه بخشش یهود بنی‏نضیر، به هر ترتیب جزو املاک خاص رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) درآمده بود، تا آنکه آیه وآت ذا القربی حقه (5) [حق نزدیکان را ادا نما] نازل شد.


شیخ طبرسی با سلسله اسنادش حدیثی را از ابوسعید خدری اینگونه نقل کرده است: وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) فدک را به حضرت فاطمه(علیها السلام) بخشید. (6)


مرحوم علامه بحرانی نیز در ذیل آیه ضمن نقل چند روایت از کتب معتبر به این نکته که حضرت رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) در زمان حیات خویش و پس از نزول آیه فوق فدک را به زهرای اطهر علیها السلام بخشید، تصریح کرده است. روایت اول از امام کاظم(علیه السلام)، روایت دوم از امام رضا علیه السلام ، روایت پنجم تا هشتم از امام صادق(ع) و روایت نهم از عطیه عوفی می‏باشد. (7)


شیخ ذبیح‏الله محلاتی صاحب ریاحین الشریعه نیز ذیل آیه می‏نویسد: چون جبرئیل این خبر را بیاورد که حق خویشان را بده، رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) فرمود: این خویشان کیانند؟ جبرئیل عرض کرد: دخترت فاطمه زهراست. حوائط [باغهای] فدک [یعنی تمامی آن ] را به فاطمه تفویض بنما و حق خود را به او واگذار، چه خداوند متعال حق خویش را نیز به فاطمه واگذار فرموده. رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) فاطمه را طلبید و آیه مذکور را بر او قرائت فرمود و اموالی که از فدک بهره رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) شده بود، همه را به فاطمه(علیها السلام) تسلیم داد و باغ‏های فدک را تفویض فاطمه(علیها السلام) فرمود.


آن مخدره عرض کرد: یا رسول الله آنچه به فرمان خدا بهره من شده است، همه را به شما واگذار کردم.


رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) فرمود: ای نور دیده این جمله [تمامی این فدک] مخصوص تو است، آن را برای خود و فرزندان خود نگاه دار و دانسته باش که بعد از من با تو از در دشمنی و عناد بیرون شوند و حیلها بسازند و خصومتها بیاغازند تا فدک را از دست تو بیرون کنند.


آنگاه رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) فرمان کرد تا بزرگان اقوام و معارف اصحاب حاضر شدند و در حضور ایشان حوائط فدک را با هر ملک و مال که از آن اراضی ماخوذ داشته بود، به تسلیم فاطمه(علیها السلام) مقرر فرمود، سپس وثیقه‏ای نگاشت که فدک با تمامت منافع آن مختص فاطمه(علیها السلام) و فرزندان او حسن(ع) و حسین(ع) است. این وقت فاطمه(علیها السلام) دست تصرف فرا داشت و آن اموال و اثقال که تعلق به او داشت، بر مسلمانان پخش کرد و هر سال به اندازه قوت خویش از فدک ماخوذ می‏داشت و آنچه فاضل بود، بر مسلمانان قسمت می‏فرمود و کارگزاران آن مخدره ضبط فدک می‏نمودند تا رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) رحلت نمود. (8)


آری با ارتحال جانسوز پدر، دیری نپایید که عمال حضرت زهرا(علیها السلام) توسط خلیفه اخراج شدند و فدک مانند خلافت‏به چنگ دشمنان اهل بیت افتاد و البته حضرت فاطمه ساکت ننشست و دادخواهی نمود. وی می‏دانست‏خلیفه می‏خواهد با غصب فدک منبع مالی بزرگ و فراوانی برای تثبیت‏خلافتش فراهم کند، مردم را بخرد و مخالفان خویش را از صحنه بدر کند. می‏خواست‏یاران علی را که به نقل مرحوم سید شرف‏الدین حدود 270 تن بودند ازدور حضرت بپراکند تا هیچگاه فکر مقابله و انقلاب بر علیه حکومت را در سر نپرورانند. یکی دیگر از انگیزه‏های غاصبین این بود که می‏دیدند اگر فدک در دست اهل بیت‏باقی باشد و احسان و بخشش اهل بیت: را ببینید، کم کم این سؤال در ذهن مردم شکل می‏گیرد که چرا خلافت‏به دست اینان نیست؟


آری اگر فاطمه(علیها السلام) رفت و حق خویش را مطالبه کرد، برای مقابله با برداشت‏های باطل و نادرست غاصبین خلافت‏بود و می‏دانست امروز با جعل احادیث‏ساختگی و اجتهاد مدرن و تبلیغات دروغین فدک را حق خویش می‏دانند و فردا نیز اصل اسلام را زیر سؤال برده، به اهداف خود با اسم اسلام تحقق می‏بخشند.


از طرف دیگر منافقان و مخالفان اهل بیت: می‏دیدند اگر امروز فدک را به زهرا(علیها السلام) برگردانند، فردا مجبور می‏شوند خلافت را بازپس دهند. ابن ابی‏الحدید در این باره می‏نویسد: از استاد مدرسه غربی بغداد پرسیدم:


آیا فاطمه(علیها السلام) راست نمی‏گفت:


گفت: آری.


پرسیدم: اگر چنین بود، چرا فدک را به او پس ندادند؟


لبخندی بر لب استاد نشست و گفت: اگر آن روز فدک را بدو می‏داد، فردا خلافت‏شوهر خود را ادعا می‏کرد و او هم نمی‏توانست‏سخن وی را نپذیرد; چون قبول کرده بود که هر چه دختر رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) می‏گوید، راست است. (9)


آری به قول شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر; «فدک رمزی بود که در دل خود معنای بزرگی در برداشت‏» و آن انقلابی وسیع و فراگیر بود که ریشه ظلم و ستم را می‏خشکانید و برای یاوران حق و حقیقت پشتوانه‏ای عظیم محسوب می‏گشت.


نزاع و دعوا بر سر چند نخل خرما و قطعه‏ای زمین نبود، زهرا(علیها السلام) و علی(علیه السلام) کسانی نبودند که به مال دنیا چشم دوخته باشند. آنها حتی لقمه غذای خود را - طبق تصریح قرآن کریم (10) - در هنگام افطار، آن هم سه روز پی در پی به مسکین و یتیم و اسیر تقدیم کردند. و فاطمه همان بانویی بود که در شب عروسی لباس باارزش خویش را به زن محرومی هدیه داد، حال چگونه می‏توان باور کرد که او خواهان دنیا باشد؟!


هرگز! او می‏خواست‏با درآمد فدک به فقرا رسیدگی کند، همچنان که این کار را در 4 سال سرپرستی بر فدک انجام داد. او می‏خواست‏با آن اموال همچون مادرش خدیجه اسلام را به رهبری علی(ع) تقویت نماید.


خطبه فدکیه آن حضرت را خوانده‏اید؟ در آن خطبه تاریخی که در مسجد پیامبر(صلى الله وعلیه وآله)، در حضور خلیفه و مردم - از پشت پرده - پس از حمد و ثنای خدای سبحان و تجلیل از دین و قرآن، مردم را به یادآوری زحمات شبانه‏روزی پدرش محمد(صلى الله وعلیه وآله) و شویش علی(ع) فرا می‏خواند و سعی کرد تا مردم حق را بشناسند و دنبال آن روان گردند و دست از سیاست‏بازان از خدا بی‏خبر بشویند، آری فدک رمزی بود که پشت آن خلافت علی(ع) نهفته بود.


خلیفه نیز این را به خوبی فهمیده بود. لذا پس از خارج شدن حضرت از مسجد، رو به مردم کرد و طی سخنانی عوام فریبانه گناه را به گردن علی(ع) انداخت و گفت اوست که زهرا(علیها السلام) را تحریک کرده [تا خلافت مرا مخدوش سازد.]


فاطمه زهرا همین محور بیان حقایق و ترغیب به اطاعت از علی(ع)، در بستر بیماری با زنان مهاجر و انصار بیان می‏کند: ... از مردان شما بیزارم ... وای بر آنها چرا اجازه ندادند تا حق در جایگاه خویش قرار گیرد؟! و خلافت‏بر پایه‏های نبوت راست آید؟! ... بخدا سوگند اگر جلو می‏آمدند و علی(ع) را برای کاری که پیامبر(صلى الله وعلیه وآله) بر عهده‏اش نهاده بود [خلافت] کمک می‏کردند، ... آنها را به راه راست هدایت می‏کرد ... و درهای رحمت و برکت الهی از آسمان و زمین بر روی ایشان گشوده می‏گشت ... (11)


بنابراین هدف زهرای مبارز علیها السلام برای همگان روشن بود و به همین خاطر دشمن با هدف قرار دادن کانون خطر، نواختن سیلی محکم بر چهره ملکوتی وی، ضربات شدید بر پشت و پهلو و زدن دست و پا با تازیانه، آتش زدن در خانه‏ای که جبرئیل بی‏اجازه وارد نمی‏شد و مجروح کردن سینه مقدس آن مظلومه با ضربه میخ بلند و آهنی بخشی از عقده‏هایش را خالی کرد.


سینه‏ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟

فدک در تاریخ


در طول تاریخ، فدک دست‏به دست در میان خلفا می‏گشت. گاه برخی از خلفای اموی یا عباسی آن را به فرزندان زهرا(علیها السلام) بازگرداندند; ولی دوباره خلیفه بعدی بازمی‏ستاند; اما هیچگاه ائمه اطهار: پس از غصب فدک حاضر نشدند آن را تحویل بگیرند، چرا که خلفا می‏خواستند با این کار صحه بر خلافت‏خویش نهند، و اگر آنها واقعا به اهل بیت عقیده داشتند، می‏بایستی قبل از پس دادن فدک، خلافت را برمی‏گرداندند; لذا وقتی هارون از امام کاظم(ع) تقاضا کرد که فدک را پس گیرید، حضرت ابتدا امتناع ورزید، اما آنگاه با اصرار خلیفه روبرو شد. حضرت فرمود: باشد، اما من با حدودش می‏خواهم. هارون می‏گوید: حدودش کدام است؟ حضرت می‏فرماید: اگر حدودش را بگویم تو آن را پس نخواهی داد.


- به حق جدت سوگند که پس می‏دهم.


حضرت فرمود: حد اول: عدن، حد دوم: سمرقند، حد سوم: افریقا و چهارم: سیف البحر ... و ارمنستان.


پس از بیان هر یک از حدود که حضرت می‏فرمود، رنگ هارون می‏پرید و حالش متغیر می‏گشت.


وقتی سخن امام پایان پذیرفت، هارون گفت: چیزی برای ما باقی نگذاشتی ... حضرت فرمود: گفتم که اگر حدودش را بگویم، پس نخواهی داد.


از همین جا بود که هارون برای شهید کردن امام مصمم شد. (12)


در زمینه فدک از سوی محققان عالی مقام کتب سودمند و مفیدی به جهان اسلام تقدیم گشته است که از آن میان به 2 کتاب سودمند اشاره می‏کنیم:

1 - کتاب «فدک فی التاریخ‏» تالیف شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر کتاب به زبان عربی است و دو بار; اولین بار با نام «فدک در تاریخ‏» توسط محمود عابدی و بار دوم با نام «نقش سیاسی و تاریخی فدک‏» توسط علی اکبر حسنی ترجمه شده است.


2 - کتاب «فدک نحلة النبی‏6» تالیف مرحوم آیة‏الله سید محمد حسن قزوینی که سید احمد علم الهدی آن را به فارسی برگردانده است و ترجمه گردیده است، دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود نیز مقدمه‏ای برای آن نگاشته است.

-----------------------------------------------------------------------

1- معجم البلدان، (ف. د. ک)
2- این نکته را محمد بن اسحاق صاحب مغازی و دیگران نقل کرده‏اند. (به اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏314، چاپ دارالتعارف - بیروت، مراجعه شود.)
3- سوره حشر، آیه‏6.
4- وفاء الوفاء، ص‏153.
5- سوره اسراء، آیه‏26.
6- مجمع البیان، ذیل آیه‏26 سوره اسراء.
7- تفسیر البرهان، ذیل آیه، ج‏3، ص‏520، چاپ مؤسسة البعثة - قم.
8- ریاحین الشریعة، ج‏1، ص‏306، چاپ دارالکتب الاسلامیة، طهران.
9- شرح ابن ابی‏الحدید، ج‏16، ص‏284.
10- سوره هل اتی، آیه 8.
11- بحارالانوار، ج‏43، ص‏159، چاپ مؤسسة‏الوفاء - بیروت.
12- بحارالانوار، ج‏48، ص‏144.

[ چهارشنبه 88/3/6 ] [ 10:6 صبح ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]
[ دوشنبه 88/3/4 ] [ 8:35 عصر ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]

شهادت بی بی دوعالم فاطمه(س)


 




پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
سنگش زدند و دست ز افشای شب نَشُست
آن نور ناب واهمه ای از محک نداشت
مهتاب زیر سیلی شب بود و آفتاب
حتی دو دست باز برای کمک نداشت
این بود دستمزد رسالت؟ زمینیان!
ای خلق خیره! دست محمد نمک نداشت؟
می‌پرسد از شما که چه کردید؟ مردمان
گلدان یاس باغچه من ترَک نداشت
خورشید و ماه را به زمینی فروختند
ای کاش خاک تیره یثرب فدک نداشت




بر جسم ختم‏ الانبیاء روح است زهرا
بر کشتى عدل على نوح است زهرا
آئینه دار نهضت پیغمبر است او
بهر پدر دلسوزتر از مادر است او
مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر
ساقى على هست و على را اوست کوثر
شرمنده از نور جمالش آفتاب است
درس نخستین بر زنان حفظ حجاب است
لبهاى ختم الانبیا بوسید دستش
پیمانه صبر على گردید مستش
از بس که داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بود از احترامش
بى فاطمه نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد


قلبی شکسته بود، وضویی جبیره شد
سروی نشسته بود، عشایی و تیره شد
اشکی کنار پنجره غلتید، گر گرفت
آهی به روی آینه افتاد، تیره شد
پهلویی از شقاوت نامحرمی شکست
اشکی برای محرم دردی ذخیره شد
بانویی از تمام دلش چشم بست و رفت
مردی تمام وسعت غم را پذیره شد
اف گفت بر سکوت بنی آدم آسمان
نسلی نگاه کرد، گناهی کبیره شد
ازل برای ابد مُلک لا یزالش بود
چه فرق می‌کند آخر که چند سالش بود؟
حریم عرش خدا بود سقف پروازش
تمام وسعت عالم به زیر بالش بود
وجود خون خدا را به شیر خود پرورد
بزرگ کرب و بلا طفل خردسالش بود
پس از غروب که خورشید راه خانه گرفت
چراغ کوچه شب قامت هلالش بود
زمین شبزده را رشک آسمان می‌کرد
اگر فزون‌تر از آن خطبه‌ها مجالش بود


به همان کس که محرم زهراست
من غرق ماتم زهراست

گر محرم عزای زینب بود
فاطمیه محرم زهراست

طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست

آن چه در حشر هم نمی خشکد
کوثر اشک نم نم زهراست

وآنچه شرح غمش بود بسیار
زندگی کردن کم زهراست

وآن کلیدی که ره گشای علی است
گفتن اسم اعظم زهراست

وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موی خاکی و در هم زهراست

حتم دارم دلم روا گردد
چون دخیلش به پرچم زهراست

[ دوشنبه 88/3/4 ] [ 7:8 عصر ] [ برقامت رعنای شهیدان صلوات ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب